"باران"


ناخدای عشق


خورشید پشت ابرها پنهان گشت

صدای غرش مهیبی اسمان را فرا گرفت

قطره های باران مانند دانه های مروارید زمین را می پوشاندند

باد،دست بردار نبود وباران را مشت مشت بر سروصورت رهگذران میزدومیخواست،

بارانی های انها را به یغما ببرد

رهگذری....

زیر لب این شعر را زمزمه میکد..........   


بازباران...

          باترانه...

 

m:n

 



نظرات شما عزیزان:

ندا
ساعت19:21---16 شهريور 1391
حالا اشک هایم شبیه تو شده اند گریه که میکنم نمی آیند....

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:عاشقانه,عشق,دوستی,لاو,love,kiss,عاشق,حسرت,تنهای,دوست داشتن,باران عشق,باران,ساعت 1:27 توسط غریبه| |


Power By: LoxBlog.Com